ابعاد علمی و عملی شخصیت حضرت فاطمه زهرا – سلام الله علیها - در بیان آیت الله جوادی آملی (3)
قسمت قبلی را اینجا بخوانید
ضرورت تأسی به حضرت زهرا – سلاماللهعلیها -
حالا این بانو كه برای همه ما اسوه است، در این بخش، ما موظفیم مثل آن حضرت حركت كنیم؛ منتها او در حد آفتاب [و] ما در حد شمع؛ او فضای كل جهان را روشن میكند، منتها ما در زندگی خاص خودمان مثل شمع نور میدهیم و فضای زندگی خود را روشن كنیم.
والاترین مصلحت، محصول خالصانهترین عبادت
این است كه فرمود: «من أصعد الی الله خالص عبادته أهبط الله عزّوجلّ إلیه أفضل مصلحته» [13]؛ فرمود: اگر كسی عمل خالص بكند و این قدرت را داشته باشد كه عمل خالص را به پیشگاه ذات اقدس الهی ببرد، ذات اقدس الهی بهترین و والاترین مصلحتِ او را به او عطا میكند و نازل میكند. یك وقت انسان كار خوب انجام میدهد و دیگر به این فكر نیست كه من این كار خوب را حفظ بكنم. این مثل یك باغبانی است كه یك نهالی را غرس كرده است و دیگر به فكر آبیاری او نیست. ممكن است او دیم [باشد]، یعنی آنچه كه به وسیله باران در بیابانها رشد میكند، مستدام هم هست. اینها را میگویند دیم و واژه عربی هم هست. اگر كسی دیمی كار كرد گاهی محصول میگیرد، گاهی نمیگیرد و مانند آن. ما مأموریم كه مثل یك باغبانی كه در كنار منزلش یك گلی یا نهالی را غرس كرده؛ مثل فرزند از او نگهداری كنیم. دائماً مواظب او باشیم حدوثاً و بقائاً. پس یك وقتی كسی كار خیر انجام میدهد، به این فكر نیست كه آن را حفظ بكند؛ گاهی آن [كارخیر] را میگوید، گاهی آن را با منت ذكر میكند، گاهی مثلاً خوشش میآید كه دیگران بازگو كنند یا از آن بهرهبرداری كنند (بهرهبرداری تبلیغی و سیاسی) این شخص كارِ خوب كرده است و اما آن كار خوب، زمینی است، همین جا ماند. برخیها كار خوب انجام میدهند، برای ضبط و نگهداری او هم تلاش و كوشش میكنند، اما تا یك مدت محدودی. برخیها تلاش و كوشششان زیاد هست اما آن قدرت را ندارند كه بالا ببرند. وجود مبارك بیبی - سلام الله علیها - نفرمود اگر كسی كار خوب بكند، خدا بهترین مصلحت را به او میدهد؛ فرمود: كار خوب بكن، این را نگه بدار، این را هدیه بكن، برو و ببر. تا انسان بالا نرود كه نمیتواند یك هدیهای را به پیشگاه ذات اقدس الهی اهدا بكند، فرمود: «من أصعد الی الله خالص عبادته أهبط الله عزّوجلّ إلیه أفضل مصلحته»؛ اگر یك كسی كار خوب كرد و این كار را حدوثاً و بقائاً طاهر نگه داشت (آلوده نكرد) و همراه كار خوب رفت؛ چون «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الكَلِمُ الطَّیِّبُ» [14]، بالا رفتن كار هر كسی نیست؛ بالا برود و این بار را هم به همراه داشته باشد تا به «لدی الله» برسد و به خدا تقدیم بكند. اگر كسی به جایی رسید كه خودش كار خیر خود را به خدا تقدیم كرد، خودش بالا برد، نه ملائكه بالا ببرند، كار خیر را ملائكه میبرند، گزارش میدهند، بالأخره جواب را هم آنها میآورند؛ آن بردن و آوردن هر دو مع الواسطه است، بهرهاش هم كم است، ولی اگر كسی خودش آن هنر را داشته باشد كه همراه ملائكه بالا برود و این كار خیر خود را به پیشگاه ذات اقدس الهی تقدیم بكند، خودش إصعاد كند، خودش به همراه عمل برود، آنگاه فاضلترین مصلحت او را ذات اقدس الهی نازل میكند، خود خدا، نه به فرشتهها بگوید «أهبط الله عزّوجلّ إلیه أفضل مصلحته». خب، این دستوری است كه وجود مبارك بیبی به ما داده است. فرمود این كار شدنی است [و] این كار را انجام بدهید و مانند آن. ...
ذكر مصیبت حضرت زهرا – سلام الله علیها -
... حالا كه به اینجا رسیدیم، من مصیبتم را با همین شعر تلفیق میكنم كه ما نرویم در خانه فاطمه چون خودش به سراغ ما میآید «مرو ای گدای مسكین تو در سرای زهرا»؛ ما همین كه آمدیم اینجا [و] گفتیم: «صلّی الله علیكِ یا بنت رسول الله السلام علیك وَ علی أبیك و علی بعلك و بنیك و علی السرّ المستودع فیك» همین كه آمدیم، عرض حاجت كردیم. وجود مبارك امیرالمۆمنین در مراسم تجهیز زهرا اشك ریخت عرض كرد: یا رسول الله! برای من بسیار گران و سخت و تلخ است كه این مصیبت را تحمل كنم. «قلّ یارسول الله عن صفیتك صبری» «ستنبئك ابنتك» [15]؛ یا رسول الله! این دخترت كه زود به شما ملحق شدند، تمام جریان سقیفه و غیر سقیفه را به عرض شما میرساند كه من هیچ كوتاهی نكردم. هر چه دستور دادی عمل كردم «فأحفها السۆال و استخبرها الحال» [16] ؛ شما هم جریان را یكی پس از دیگری از این بانو سۆال بكنید. انسان كه دردمند است، دردش را بگوید یك مقداری سبك میشود، بعد عرض كرد: یا رسول الله، برای كوبیدن فاطمه - سلام الله علیها - تنها هیأت حاكم قیام نكرد، اینها مردم را هم شوراندند؛ همه جمع شدند اجماع كردند تا زهرا را منزوی كنند. آن گزارشی كه دخترت به عرض شما میرساند این است كه «بتظافر أمتك علی هضمها» [17]؛ تنها از دولت برنمیآمد كه زهرا را منزوی كند. تنها از ملت ساخته نبود كه زهرا را منزوی كند؛ این دولت با آن ملت، این ملت با آن دولت دست نشانده، اجماع كردند كه زهرا را منزوی كنند. میبینید سخن از فدك نبود. شخصیت فاطمه كسی بود كه تا همه جمع نمیشدند، نمیتوانستند او را منزوی كنند؛ گرچه نتوانستند، ولی بالأخره برای انزوای او همه زحمت كشیدند؛ یكی گفت «آتش بیاور»؛ یكی گفت «آتش بزن»؛ یكی گفت «غلاف شمشیر بیاور»؛ یكی گفت «غلاف شمشیر بزن»؛ یكی گفت «فدك را بگیر» همه جمع شدند، همه جمع شدند: «بتظافر أمتك علی هضمها» اینكه به حضرت امیر - سلام الله علیه - پیشنهاد دادند كه [فاطمه] یا شب گریه كند یا روز؛ این نه برای آن بود كه مثلاً گریه وجود مبارك حضرت زهرا - سلام الله علیها - نمیگذاشت كسی بخوابد [و] باعث اذیت بود؛ اینها نبود. اینها چون مكرر از پیغمبر شنیدند كه رضای زهرا، رضای خداست؛ غضب زهرا، غضب خداست؛ رضا و غضب فاطمه - سلام الله علیها - رضا و غضب پیغمبر است؛ رضا و غضب پیغمبر رضای خداست [18]، اینها میگفتند: این همه گریه آن حضرت، نشانه آن است كه از ما ناراضی است؛ برای اینكه زنهای مهاجر و انصار بعد از جریان سقیفه وقتی رفتند خطبه دوم را حضرت خواند. این خطبه دوم خیلی فولادین است؛ یعنی برای هر كلمهاش باید به لغت مراجع كنیم. این زنهای مهاجر و انصار آمدند به مردهایشان گفتند، آنها دوباره برگشتند كه جبران كنند، فرمود: گذشت. این خطبه دوم و خطبه اول كه خطبه اول در مسجد، خطبه دوم در منزل آنها را بیدار كرد، فهمیدند كه حضرت از آنها ناراضی است. گفتند: یك قدری نارضایتیشان را كم بكنند، سخن از گریه نبود؛ میدانستند مقام این بیبی چیست. مرحوم شیخ مفید است ظاهراً ایشان نقل میكند وقتی بیبی - سلام الله علیها - آمده علی بن ابیطالب را آن وضع با سر برهنه زیر منبر بالای سرش شمشیر دید فرمود: «لئن لم تكن عنه لأنشرن شعری ولأشقن جیبی ولآتین قبر أبی ولأصیحن إلی ربی» [19]؛ فرمود: دست از پسر عموی من بردارید وگرنه سرم را برای نفرین كردن برهنه میكنم سخن از لرزش ستون مسجد نبود. مرحوم شیخ مفید نقل میكند كه وجود مبارك علیبنابیطالب - علیه السلام - به سلمان فرمود: «یا سلمان إنی أری جنبتی المدینة تكفئان» [20]؛ فرمود سلمان! همین كه زهرا تصمیم نفرین گرفت من میبینم دو طرف این مدینه دارد میلرزد؛ اگر این عذاب بیاید چه كنیم: «إنّی أری جنبتی المدینة تكفئان»؛ دو طرف این شهر دارد میلرزد؛ نه ستون مسجد. اگر این شهر زیر و رو بشود چه كنیم؟ این فاطمه است. حالا شما خطبه زینب كبرا - سلام الله علیها - را در كوفه قرائت كنید؛ میبینید بسیاری از جملههای بلند آن خطبه از مادرش گرفته شده [است]. بسیاری از جملههای بلند خطبه زینب كبرا (سلام الله علیها) در بازار كوفه از خطبه نورانی فاطمه زهرا - سلام الله علیها - گرفته شده [است] اگر مرحوم صدرالمتألّهین - رضوان الله علیه - در آن رساله شریفش میگوید حسینبنعلی را در سقیفه بنیساعده شهید كردند، همین است: «قُتل الحسین ابن علی فی السقیفة». این میگوید: اگر نبود آن آتش زدن یا آتش آوردن درِ خانه فاطمه هرگز خیمههای بچههای ابیعبدالله را آتش نمیزدند، هرگز آن مرغهای بیپر را...
«السلام علیكم یا اهل بیت النبوة و یا معدن الرسالة و یا مهبط الوحی و رحمة الله و بركاته»
نسئلك اللهم و ندعوك بإسمك العظیم الأعظم الأعز الأجل الأكرم یا الله ... یا الله !
پانوشتها:
[13] بحارالانوار، ج67، ص249 و 250.
[14] سوره فاطر، آیه 10.
[15] نهجالبلاغه، خطبه 202.
[16] نهجالبلاغه، خطبه 202.
[17] كافی، ج1، ص459.
[18] بحارالانوار، ج27، ص116 ؛ عن سلمان الفارسی قال: قال رسول الله - صلّی الله علیه وآله وسلّم -: یا سلمان! من أحب فاطمة ابنتی فهو فی الجنّة معی و من أبغضها فهو فی النار. یاسلمان! حب فاطمة ینفع فی مئة موطن أیسر تلك المواطن الموت والقبر والمیزان والمحشر والصراط والمحاسبة. فمن رضیت عنه ابنتی فاطمة رضیت عنه ومن رضیت عنه رضی الله عنه، ومن غضبت علیه فاطمة غضبت علیه ومن غضبت علیه غضب الله علیه، یاسلمان! ویل لمن یظلمها ویظلم ذریتها وشیعتها.
[19] بحارالانوار، ج28، ص228؛ اختصاص شیخ مفید، ص186
[20] همان.